• وبلاگ : داستان يک روز
  • يادداشت : يک زوج انگليسي...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    جالب بود ...
    واقعا پيرمرد عجيبي بود. ازش خوشم نيومد.
    من جاي اون بودم به اون پيرزن مي گفتم: برو به درک ...

    ببخشيد. بازم شوخي کردم.
    اي کاش به داشته هامون قانع باشيم و راضي.
    ياعلي